شرایط اقتصادی، معیشتی و اجتماعی جامعه سبب شده تا امروز مردم نسبت به آنچه که در جامعه رخ میدهد نگاه مثبتی نداشته باشند. مفاسد اقتصادی از یکسو و برخی ناکارآمدیها در دستگاههای مختلف موجب شده تا اساسا اعتماد و امید مردم نسبت به دولت و سایر بخشها و نهادها کاهش یابد. در این میان جریان اصلاحات نیز بهعنوان جریان حامی دولت و محور مطالبات مردم با برخی عملکردهای انتقادآمیز از مجموعههای تابعه خود از این اتقادها مبرا نبوده و حتی گاه بسیاری از انتقادات به سمت و سوی این جریان سیاسی روانه میشود. با این حل اصلاحطلبان امیدوارند که در ۵ماه مانده به انتخابات دولت بتواند بر اساس برنامهای مدون تغییراتی حاصل کند تا مردم به آینده پیش رو امیدوار و در انتخابات حضور گستردهای داشته باشند. این در حالی است که جریانهای مخالف نیز با رویکردهای دلواپسانه و تخریبگرانه علیه دولت و اصلاحطلبان درصدد ناامیدی هرچه بیشتر مردم از صندوق رأی و کاهش مشارکتند. در این راستا بهنظر میرسد که اگر دولت و مجموعه اصلاحطلبان در یک همگرایی استراتژیک درصدد تغییر وضع موجود به سمت شرایط مطلوب قدم بردارند و با رویکردهای عملی تاثیر گذار در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم شرایط را به نفع خود تغییر دهند میتوان امیدوار بود که بازهم موفقیت اسفند۹۴ نه بدان سطح، اما کمی کمتر تکرار شود و اصلاحطلبان همچنان مورد اقبال و اعتماد مردم قرار گیرند. برای بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و اجتماعی جامعه، مبارزیه با فساد، چگونگی مشارکت مردم و لزوم تحزبگرایی با حجتالاسلام رسول منتجبنیا دبیرکل حزب جمهوریت و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :با توجه به شرايط اقتصادي و اجتماعي جامعه و مشکلات موجود دولت و ساير ارکان حاکميت بايد چه رويکردها و اقداماتي در جهت خروج از شرايط فعلي اتخاذ کنند که يأس و نااميدي مردم به اعتماد و اميدواري به آينده بدل شود؟
بهنظر من اقبال، ادبار، روي کردن و يا پشت کردن مردم به يک حکومت و دولت حتما علل و عواملي دارد و تصادفي نيست. مردم بر اساس انتظارات و توقعاتي که از يک رئيسجمهور يا نمايندگان دارند به آنها راي ميدهند. لذا افراد و جريانهاي حامي آنها شعارها و برنامههاي اعلام شده را بهصورت نوشته يا نانوشته براي مردم بيان کرده و ميکنند. با اين حال وقتي مردم ببينند که به انتظارات و مطالبات آنها عمل شده نسبت به عملکردها خوشبين و علاقهمند ميشوند، اما اگر عملکردي بر خلاف اين ببينند مايوس و دلزده خواهند شد. همانطور که گفته شد رضايت و عدمرضايت امري تصادفي و اتفاقي نبوده و متکي به علل و عواملي است. در حال حاضر مشکلاتي براي مردم بهوجود آمده و تحت فشار هستند که نميشود آن را ناديده گرفت يا کمتر مورد توجه قرار داد. خود مردم آگاه هستند که بخشي از مشکلات مربوط به فشارهاي بينالمللي، سياستها و دشمنيهايي است که عليه ايران وجود دارد. گرچه بخش زيادي از مشکلات نيز مربوط به آنجا نيست و به مديريت در دولت، مجلس و کلا حاکميت بازميگردد. اين پرسش براي مردم بهوجود ميآيد که چرا در شرايطي که ملت و حکومت از بيرون تحت فشار است مسئولان به وظايف خود عمل نميکنند و از فرصتها و امکانات بهترين بهرهبرداريها را به نفع مردم ندارند؟ در حالي که در نظر مردم تخلفات، سوءاستفادهها، رانتها و... همه حکايت از اين دارد که خيلي از دستاندرکاران وظيفه شناس نيستند. در چنين شرايطي است که خيلي از مردم احساس يأس و نا اميدي کرده و فکر ميکنند آنچه ميخواستند انجام نشده است. از طرفي مردم ما به اين حد از بلوغ و رشد سياسي رسيدند که بايد با دست خودشان سرنوشت کشور را تعيين و ترسيم کنند و نبايد کشور را تقديم قضا و قدر و افرادي کنند که نااهلند و ارتباطي با مردم ندارند. اکنون مردم بين دو محذور قرار گرفتند؛ از يک طرف گلايهمند و ناراضياند و از طرف ديگر وظيفه خود ميدانند که در دورههاي مختلف انتخابات شرکت و با دست خود آينده را بسازند. از اين جهت دولت، مجلس، قوهقضائيه و نهادهاي ديگر بايد براي تامين رضايت نسبي مردم تلاش کنند. مسئولان بايد آنچه را که مربوط به خارج از کشور است رسما بگويند مربوط به آمريکا، برجام و کشورهاي ديگر است، اما آنچه که مربوط به عملکرد خود مسئولان است با قوت، قدرت و دلسوزي به احسن وجه عمل و نظارت کنند تا اميد و اعتماد مردم افزايش يابد.
عدهاي معتقدند که با وجود شرايط حاضر و تنگناهاي معيشتي مردم روي خوشي نسبت به انتخابات و جريانهاي سياسي نخواهند داشت و مشارکت کمرنگ خواهد بود؛ چه ميزان با اين گزاره موافقيد؟
من برخلاف برخي که مايوسند و ميگويند مردم مشارکت پرشور و قوي در انتخابات نخواهند داشت معتقدم که اگر دولت و مجلس دست به دست هم دهند و بخش زيادي از مشکلات جامعه را حل کنند، اجازه ندهند که گراني سرسامآور، تورم شديد و مشکلات ادامه پيدا کند احتمال تغيير شرايط وجود دارد. بسياري از مشکلات کشور مربوط به تحريمها نيست. وقتي فروشندهاي يا دستگاهي دولتي بدون هيچگونه وابستگي به دلار خدمات خود را گران ميکند مردم احساس ميکنند که خود دولت بهوجود آورنده چنين شرايطي است. گرچه ممکن است اين مساله واقعيت هم نداشته باشد اما واقعيت در نظر مردم اين است که خود دولت يا مجلس ميخواهد گران کند. اين براي دولت و مجلس خيلي ناپسند است که مردم چنين قضاوتي نسبت به عملکرد آنها داشته باشند. به هر حال من معتقدم مجلس و دولت ميتوانند براي بهبود شرايط تلاش کنند و رئيس قوه قضائيه نيز به آنچه گفته عمل کند تا با هماهنگي قوا و ساير نهادها مشکلات حل شدني مردم مرتفع شود و مردم بر اساس شعور باطني و رشد سياسي خود احساس وظيفه کرده و با حضور گسترده پاي صندوقهاي راي با شور و هيجان در انتخابات شرکت کنند. در غيراين صورت اگر اين روند ادامه پيدا کند، گراني روز به روز ادامه داشته و مفاسد اداري بيشتر شود طبيعي است که مردم دلسرد ميشوند، اما اين چيزي نيست که قبل حل نباشد. قابل حل است اما عزم راسخ و اراده قوي ميطلبد. مقابله با مفاسد شعار، نوشته و بخشنامه نميخواهد بلکه مردم بايد عمل را از دولت و مجلس ببينند که گاهي کمتر ميبينند و اين امر موجب دلسردي آنها ميشود.
بسيار مطرح ميشود که اصلاحطلبان بايد براي موفقيت در انتخابات پيش رو به اقناع افکارعمومي بپردازند از ديدگاه شما اصلاحطلبان براي بازيابي سرمايه اجتماعي خود بايد چه اقدامات و رويکردهايي در پيش گيرند؟
در اينکه عملکرد دولت چون مورد حمايت اصلاحطلبان بوده به حيثيت و اعتبار اصلاحطلبان آسيب رسانده و ميرساند ترديدي نيست. اما اينکه ما چشمان خود را بر روي هم بگذاريم و بگوييم مسئوليتي بهعهده نميگيريم، از خود سلب مسئوليت کنيم و مردم را به حال خود واگذاريم نيز کار درستي نيست. بالاخره ما از آقاي روحاني و دولت حمايت کرده و ميکنيم، اما بايد بايستيم و به دولت و مجلس فشار وارد کنيم که مشکلات را حل کنند. معني ندارد که همه براي پيروزي آقاي روحاني و ليست اميد در مجلس و شوراي شهر سينه چاک کنند، اما وقتي بر اريکه قدرت تکيه زدند به حاميان خود اعتنايي کنند و به انتظارات مردم و اصلاحطلبان توجه نداشته باشند. ما نبايد آنها را رها کنيم. بايد شبانه روز انتقاد و مطالبه کنيم و پيشنهاد بدهيم. در جبهه اصلاحات افراد تحصيلکرده و صاحب نظر بسياري هستند که ميتوانند طرحها و پيشنهادهاي اقتصادي بدهند. پيشنهاد من اين است که دوستان نامههايي بنويسند و در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي به دولت پيشهادهايي ارائه کنند و نگذارند که وضعيت به همين منوال ادامه پيدا کند. اگر اين رويه ادامه پيدا کند فقط اصلاحطلبان نيستند که ضربه ميخورند بلکه آسيب آن به کل کشور و نظام وارد ميشود. لذا بايد همه بخواهند تا دولت، شورا و قواي ديگر بتوانند مشکلات مردم را حل کنند. اگر چنين کاري انجام شد معتقدم که آبرو و حيثيت اصلاحات چند برابر و مردم اميدوارتر ميشوند که اصلاحطلبان فقط در ايام انتخابات راي ما را نگرفتند بلکه حامي و پشتيبان ما هستند. در غيراين صورت اگر خودمان را کنار بکشيم و مسئوليتي نپذيريم مردم حق دارند که نسبت به ما معترض شوند و بالاخره نارضايتيها دامنگير اصلاحطلبان نيز بشود. بارها از دوستان اصلاحطلب درخواست کردم که سلب مسئوليت کردن از کارهاي دولت علاج درد نيست بلکه بايد تلاش کنيم که با پيشنهاد، انتقاد و اعتراض مشکلات حل شود. اگر مشکلات حل شود اصلاحطلبان بازهم جايگاه خود را حفظ ميکنند چون اصلاحات جرياني نيست که مورد علاقه مردم نباشد. اصلاحات با فطرت، وجدان و عقلانيت مردم پيوند خورده و اصلا گمشده طبع و وجدان انسانها در جامعه است. حال اگر ما اصلاحطلبان به وظايف خود عمل نکرديم قصوري متوجه جريان اصلاحات نيست چون اصلاحات جريان سالمي است و مشکل از عملکرد ماست. حتي خود سيد الشهدا نيز ميگويد ميخواهم براي اصلاح امت جدم بروم و براي اصلاحات حرکت ميکند. پس اصلاحات جرياني انکارناپذير، سالم، مردمي و خدايي است. مردم قدر اين جريان را ميدانند و آن را حفظ ميکنند. اگر اصلاحطلبان خود را اصلاح کردند که مورد اعتماد مردم قرار خواهند گرفت، اما اگر نکردند خود مردم راه اصلاح را دنبال ميکنند و ميدانند که چگونه مشکلات کشور را برطرف کنند. اينجاست که اصلاحطلبان ضربه ميخورند و از مدار آينده خارج ميشوند.
با ديدار اخيري که مجمع روحانيون مبارز با هيات رئيسه فراکسيون اميد داشت تحليلها بدين سمت رفت که گويا قرار است در اين انتخابات شاهد حضور پر رنگتري از اين تشکل در ميان اصلاحطلبان باشيم؛ تحليل شما از چگونگي تاثير و پايان دادن به اختلافات توسط مجمع روحانيون چيست؟
گرچه من سالهاست که عضو مجمع روحانيون مبارز نيستم، اما به لحاظ سابقه ممتدي که در مجمع داشتم و هنوز نيز تعلق خاطري به اين تشکل دارم عرض ميکنم که مجمع روحانيون مبارز شايد تنها تشکيلاتي باشد که امام کتبا آن را تاييد و حمايت کردند. اين تشکل روحاني شايد تنها يا جزء معدود تشکيلاتي است که چهرههاي انقلابي سابقهدار و محبوب کشور و ملت در هيات موسس و شوراي مرکزي آن حضور پيدا کرده و اکنون نيز حضور دارند. مجمع جايگاه بسيار بالايي داشت و در سالهايي که ما بوديم و دوستان زحمت ميکشيدند مجمع روحانيون مبارز بهعنوان محور وحدت و انسجام نيروهاي خط امام و اصلاحطلب بود و هدايت، ارشاد و تذکر ميداد، اما متاسفانه دوستان کمکاري کردند و مجمع را از جايگاه اصلي خود کمي پايين آوردند. لذا الان آن نقشي که از مجمع انتظار ميرود ايفا نميکند. انتظار دارم از دوستاني که حداقل 18 سال در مجمع در خدمت آنها بوديم نقش تاريخي خود را ايفا کنند و بهعهده يک نفر نگذارند. مجموعه مجمع روحانيون مبارز بهعنوان تشکيلات روحاني انقلابي، مترقي و به روز که مورد حمايت امام و مقام معظم رهبري و مورد علاقه مردم بوده ميتوانند وارد صحنه شوند و به جاي برخي از شوراها که افراد سياسي در سطوح مختلف بهوجود آورند نقش محوري داشته باشد. مجمع ميتواند اختلافات را کنار بزند، همه را دور خود جمع کند و عادلانه، منصفانه و پدرانه با همه اصلاحطلبان، احزاب و گروهها برخورد، ارشاد و هدايت کند. البته من فکر ميکنم هنوز هم دير نشده و هنوز اين ظرفيت تا حد زيادي در مجمع روحانيون مبارز وجود دارد.
انتقادات زيادي به عملکردها و تصميمات اتخاذ شده در شوراي عالي سياستگذاري مطرح ميشود که هرکدام جاي بحث دارد؛ از ديد شما براي کارآمدي هرچه بهتر و بهبود عملکردها بايد چه تصميماتي اتخاذ شود؟
آنچه امروز توسط دوستان انتقاد ميشود من از سال 93 بيان و پيشبيني ميکردم که اين کار درستي نيست و اصرار داشتيم که کارها به احزاب واگذار شود. اشخاص حقيقي در احزاب بگنجند يا از احزاب حمايت کنند و کار در اختيار چند نفر قرار نگيرد و در مسير قانوني خود بيفتد. آن زمان خيلي از دوستان نميپذيرفتند و انتقاد ميکردند و حتي گاهي بر من هجوم ميآوردند که چرا انتقاد ميکني، اما الان پس از 5 سال که از اين مسائل گذشته؛ برخلاف آنچه که دوستان ميگويند اين کارها نتايج مفيدي داشته ما احساس کرديم ميوههايي که به ثمر رسيده ميوههاي تلخي است که در مجلس و شورا ايجاد وحدت نکرده است. اکنون دوستان يکي پس از ديگري به اين نتايج ميرسند. اينکه ما يک نفر مثل آقاي عارف را مورد هجمه قرار دهيم و گناه را به گردن وي بيندازيم کار درستي نيست. من نميخواهم بگويم که آقاي عارف يا ديگري تا چه حد موفق بوده يا نبوده، اما طرح شوراي عالي درست نبوده و معتقدم که هنوز هم دير نشده که بزرگان و فعالان سياسي در جريان اصلاحات تمام اعتماد خود را به احزاب داشته باشند و احزاب را تقويت کنند. احزاب بار سنگين مديريت سياسي کشور را بر عهده بگيرند و شخصيتها نيز از آنها حمايت کنند. البته اشخاص نيز ميتوانند نظارت کنند، اما دخالت و جايگزين احزاب شدن و تصميم گيري فردي يا گروهي براي اصلاحطلبان کار درستي نبوده و نيست. متاسفانه در آستانه انتخابات نيز اين کار در حال انجام است. از طرفي خيلي از دوستان انتقاد ميکنند و از طرف ديگر مجموعهاي از دوستان کار خود را در سراسر کشور ادامه ميدهند انگار که اصلا انتقاد و اشکالي وارد نيست. اين تکرار اشتباهات گذشته است و بايد از اشتباهات گذشته درس بگيريم و آن را تکرار نکنيم. معتقدم دوستان شجاعانه با شهامت دست از اين مسير بردارند و کار را در مسير و مجراي خود قرار دهند. احزاب را حمايت کنند و از آنها کار بخواهند تا مردم نيز بدانند که طرفشان حزبي قانوني است که بايد پاسخگوي مردم باشد. لذا کانديداها و احزاب هر دو بايد پاسخگوي مردم باشند. اين روندي که تاکنون بوده موجب شده رابطه منتخبان و حاميان قطع شود و مجلس و شوراي شهر ديگر ارتباطي با شوراي عالي و مردم نداشته باشند. اصلاحطلباني که طرفدار پرسش و پاسخ هستند و شعارشان اين است که هيچ کسي غير از خداوند نميتواند فراتر از پرسش و پاسخ باشد، همه بايد در معرض پرسشگري و پاسخگويي قرار بگيرند، اما برخي بعضا کاري انجام ميدهند که عملا تصميمات فراتر از پرسش و پاسخ باشد و مردم در برهوت بيخبري قرار بگيرند. اين قضيه نبايد ادامه يابد چرا که هيچنفعي نداشته است. ما که واقعا منفعت مادي نداشتيم و حقيقت را ميديديم و تذکر ميداديم. همه بيوفاييها و سخنان تند را در روزنامهها، شبکههاي مجازي و سخنرانيها عليه ما مطرح و کارهايي کردند که حتي بهخاطر همين قضايا تشکيلات ما را از بيرون بهم ريختند و متلاشي کردند. الان وقتي است که متوجه شوند و به مسير اصلي که مسير تحزب و تقويت احزاب قانوني است و واگذار کردن کارهاي سياسي به احزاب شناسنامه دار برگردند.
آرمان