روز نو :کابینه ابراهیم رئیسی در حالی معرفی شده که برخی از وزرای دولت احمدینژاد به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای دیگر معرفی شدهاند. از سوی دیگر انتخاب سیداحسان خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد، که اولین دوره نمایندگی را تجربه میکند، با واکنشهای مختلفی مواجه شده است. انتخاب احمد وحیدی به عنوان یک نظامی برای وزارت کشور به عنوان یک وزارتخانه سیاسی نیز در جای خود تأملبرانگیز است. در وزارت خارجه که به نظر میرسید یکی از چالشهای اصلی ابراهیم رئیسی پیداکردن جایگزین مناسبی برای محمدجواد ظریف است نیز حسین امیرعبداللهیان معرفی شده که از رویکرد متفاوتی نسبت به ظریف برخوردار است. رئیسی در وزارتخانههای اطلاعات، ارتباطات و فناوری و دادگستری نیز از همکاران خود در قوه قضائیه استفاده کرده است. اینکه آیا سهمخواهی اصولگرایان اجازه انتخاب بهتری به رئیسی نداده و اینکه آیا کابینه معرفی شده درواقع معدل واقعی جریان اصولگرایی است مسائلی است که با گذشت زمان مشخص خواهد شد. » برای بررسی وضعیت کابینه معرفیشده با مهندس سیدمصطفی هاشمیطبا گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
آیا کابینهای که آقای رئیسی معرفی کردهاند متناسب با نیازهای موجود کشور است؟ آیا این کابینه میتواند مشکلات موجود کشور را مرتفع کند؟
به نظر میرسد افرادی که برای دولت آینده انتخاب شدهاند از توانایی کافی برای مدیریت بخشهای مختلف برخوردار نیستند. با این وجود اگر انتظار داریم مشکلات کشور حل شود باید به این نکته توجه کنیم که حلشدن مشکلات کشور به افراد بستگی ندارد. شرایط بهشکلی است که اگر افراد توانمند نیز به عنوان وزیر انتخاب شده بودند باز هم بهراحتی نمیتوانستند مشکلات کنونی کشور را حل کنند؛ برطرف کردن مشکلات پیشزمینه میخواهد. مشکلات کشور تنها به گرانی و تورم محدود نمیشود؛ بلکه مشکلات بزرگتری در کشور وجود دارد. مشکلاتی که در آینده سرزمینی ما وجود دارد بهراحتی حل نخواهد شد. برخی از مشکلات مانند فرمول شیمیایی است و اگر شرایط و زمینههای آن فراهم شود حلشدنی است. این در حالی است که برخی از مشکلات کشور به راحتی حل نمیشود و اگر ادامه پیدا کند برگشتپذیر نیست. در شرایط کنونی در بخشهای مختلف کشور زمینهای کشاورزی نشست میکنند. برخی از این زمینها در کنار ریل راهآهن قرار دارند. این مسائل قابلبازگشت نیست و کسی نمیتواند زمینی را که نشست کرده است، دوباره به وضعیت قبلی بازگرداند. همچنین چاههایی که خشک شدهاند به راحتی احیا نخواهد شد. بخش مهمیاز مشکلات کشور که تهدیدکننده تمدن و زندگی مردم است، همین مسائل است که بهراحتی قابلبازگشت نیست. واقعیت این است که هم آقای روحانی و هم آقای رئیسی نسبت به مسائل مهم کشور یا آگاهی ندارند یا بیتفاوت هستند. اینکه وزرای پیشنهادی در مجلس برنامههای خود را به شکل ایدهآل ارائه کرده و دورنمای روشنی برای مردم مشخص کنند کفایت نمیکند. اینگونه اظهارات پشتوانه فکری و اقتصادی و اجرایی ندارد. به همین دلیل بنده معتقدم وزرای پیشنهادی در نهایت از عهده حل مشکلات برنخواهند آمد.
کدام بـــخشهای کابــینه پیشنهادی با چالشهای بیشتری مواجه خـــواهد بود و بهتر بـــود در آنجا از افراد توانمندتری استفاده میشد؟
در شرایط کنونی مهمترین اولویت کشور کشاورزی است. این در حالی است که گزینهای که برای وزارت کشاورزی تعیین شده از توانایی کافی برای مدیریت کشاورزی برخوردار نخواهد بود. چالش دیگر تیم اقتصادی دولت است. در حال حاضر مسائل اقتصادی از جمله مهمترین مطالبات مردم است. اما فردی به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شده که تازه وارد مجلس شده و هنوز از تجربه کافی در زمینه نمایندگی مجلس برخوردار نیست. این در حالی است که کار وزارت بهمراتب سختتر از نمایندگی مجلس است و با چالشهای بزرگتری همراه است. به همین دلیل بعید به نظر میرسد چنین فردی بتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. بنابراین ترکیبی که برای تیم اقتصادی دولت انتخاب شده جوابگوی مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم نخواهد بود. برخی افراد مانند آقای ضرغامی،که بهعنوان وزیر میراث و گردشگری انتخاب شده است، از تجربه کافی برخوردار است و میتواند چنین وزارتخانهای را مدیریت کند و به همین دلیل جای نگرانی زیادی وجود ندارد. بدونتردید اگر گردشگری ما بهخوبی مدیریت شود ما میتوانیم درآمد قابلتوجهی به دست بیاوریم. هر چند در زمینه گردشگری ما چالشهای مهمیداریم و عملکردی که در گذشته داشتهایم زیانهای زیادی به این بخش زده است. انتخاب برخی از وزرای پیشنهادی نیز جای سوال جدی دارد. به عنوان مثال وزارت نیرو را چگونه میخواهند به آقای محرابیان بسپارند. آقای محرابیان در گذشته دارای چه کارنامه موفقی بوده که امروز بتواند وزارت نیرو را بهخوبی مدیریت کند. برای برخی وزرای دیگر نیز چنین وضعیتی وجود دارد. به همین دلیل نیز معتقدم شرایط به شکلی نیست که با چنین کابینهای بتوان نسبت به حل مشکلات اساسی کشور امیدوار بود.
با توجه به اینکه انتخاب جایگزین برای آقای ظریف کار دشواری است و آینده برجام و مذاکرات نیز دارای اهمیت زیادی است، آیا انتخاب آقای امیرعبداللهیان بهعنوان وزیر امور خارجه را انتخابی مناسب ارزیابی میکنید؟
دیدگاه بنده در این زمینه مثبت است و معتقدم در بین افرادی که نامشان برای وزارت امور خارجه مطرح بوده است آقای امیرعبداللهیان انتخاب مناسبی برای وزارت امر خارجه قلمداد میشود. مجلس شورای اسلامی یک مصوبه را تصویب کرده که در صورتی که ایران به تعهدات برجامیخود عمل میکند همه تحریمها علیه ایران برداشته شود. این مصوبه در دولت روحانی تصویب شده و یکی از موانع اصلی بوده است که مذاکرات در دولت روحانی به نتیجه نرسیده است. به همین دلیل وزیر امور خارجه آینده نیز با این چالش مواجه خواهد بود. مصوبه مجلس نیز به تحریمهای برجامیاشاره نکرده؛ بلکه همه تحریمهای ایران را عنوان کرده است. این در حالی است که تحریمها علیه ایران ناشی از پنج قانون در آمریکا است که در اغلب موارد نیازمند تصمیم کنگره آمریکا است. البته ممکن است این تفسیر از این مصوبه در آینده صورت بگیرد که منظور از همه تحریمها، تحریمهای مرتبط با برجام است. دیدگاه من نسبت به آقای امیرعبداللهیان مثبت است و معتقدم ایشان در بین گزینههای مطرح شده بهترین انتخاب بودهاند که بتوانند مذاکرات را پیش ببرند.
افرادی در بین وزرای پیشنهادی آقای رئیسی مشاهده میشوند که در دولت احمدینژاد وزرای وزارتخانههای دیگری بودهاند اما در دولت جدید به عنوان وزرای وزارتخانههای جدیدی معرفی شدهاند. به عنوان مثال آقای وحیدی در دولت احمدینژاد وزیر دفاع بوده است که به عنوان وزیر کشور معرفی شدهاند، رستم قاسمیوزیر نفت بوده که به عنوان وزیر راه وشهرسازی معرفی شدهاند و محرابیان وزیر صنعت بوده و به عنوان وزیر جدید نیرو به مجلس معرفی شدهاند. دلیل این نوع انتخاب چه بوده است؟
این نوع انتخاب با سوالهای متعددی همراه است. سوال اینجاست که ملاک انتخاب این افراد چه بوده است؟ اگر این افراد در گذشته و در وزارتخانههای قبلی عملکرد موفقی داشتهاند؛ چرا در وزارتخانههای جدیدی به کار گرفته شدهاند؟ به عنوان مثال اگر آقای رستم قاسمی در وزارت نفت عملکرد موفقی داشتهاند چرا در وزارت نفت مورد استفاده قرار نگرفتهاند؟ البته این اتفاق در گذشته نیز رخ داده و یک نفر در یک کابینه در یک وزارتخانه بوده اما در کابینه دیگر به وزارتخانه دیگری رفته است. این انتقاد در گذشته نیز وجود داشته است. این در حالی است که وزرایی که در دولت احمدینژاد حضور داشتهاند و دوباره انتخاب شدهاند از کارنامه قابل قبولی نیز برخوردار نبودهاند که دوباره بتوان آنها را در وزارتخانههای دیگری مورد استفاده قرار داد.
با توجه به بحـــران شدید کـرونا در کشور آیا تغییر آقای نمکی میتواند به بهبود وضعیت کـمک کند؟ آیا گزینه معرفیشده میتواند بحران کنونی کرونا در کشور را مدیریت کند؟
درباره آقای نمکی دیدگاههای مختلفی وجود دارد و به نظر من ایشان نمیتوانند بحران را مهار و کنترل کنند. البته این به معنای آن نیست که گزینه جدید وزارت بهداشت از توانایی مهار کرونا برخوردار است و هنوز نمیتوان در این زمینه اظهارنظر کرد. واقعیت این است که ضعف مدیریت در تشدید بحران کرونا در کشور تأثیرگذار بوده و اگر مدیریت قویتری صورت میگرفت شرایط به این شکل رقم نمیخورد. هنوز شناخت دقیقی از گزینه جدید وزارت بهداشت وجود ندارد و نمیتوان عنوان کرد از توانایی مدیریت کرونا برخوردار است یا خیر. با این وجود آقای نمکی به آخر خط رسیده است.
آقای سجادی برای مدیریت ورزش گزینه خوبی هستند. با این وجود اگر انتظار تحول اساسی و بنیادی در ورزش کشور داشته باشیم بعید به نظر میرسد چنین وضعیتی رخ دهد و ایشان بتواند در ورزش کشور تحولی اساسی به وجود آورد. البته آقای سجادی از بدنه ورزش هستند و شناخت خوبی نسبت به ورزش کشور دارند. به صورت طبیعی ایشان مدیر خوبی برای وزارت ورزش هستند؛ اما اگر انتظار داشته باشیم ورزش ایران آینده شگفتانگیزی داشته باشد چنین انتظاری بعید به نظر میرسد.
آیا کابینه معرفی شده در واقع معدل جریان اصولگرایی است یا اینکه آقای رئیسی میتوانستند از ظرفیتهای جریان اصولگرایی استفاده بهتری کنند؟
کابینه معرفی شده معدل واقعی جریان اصولگرایی نیست؛ چراکه ظرفیت جریان اصولگرایی به اندازهای است که امکان استفاده از افراد بهتری وجود داشت. به عنوان مثال آقای علیاکبر صالحی یک اصولگرا هستند که هم در دولت آقای احمدینژاد در سازمان انرژی اتمیحضور داشته و هم در دولت آقای روحانی. آقای رئیسی یک نظامی؛ یعنی آقای وحیدی را به عنوان وزیر کشور معرفی کردهاند. در چنین شرایطی هر اقدامی که وی انجام بدهد؛ حتی اگر صحیح و عقلایی نیز باشد همه با عینک نظامی به آن نگاه میکنند. به همین دلیل نیز از منظر افکارعمومی جنبه نظامیگری ایشان بر جنبههای دیگر مدیریتی ایشان چربش خواهد داشت. وزارت کشور یک وزارتخانه سیاسی است و عملکرد وزیر کشور مورد ارزیابی احزاب و نهادهای مدنی قرار خواهد گرفت. به همین دلیل هر نوع عملکردی که ایشان داشته باشند تحتتأثیر نظامیگری خواهد بود. به همین دلیل من این انتخاب را برای وزارت کشور مناسب نمیدانم و معتقدم امکان معرفی گزینههای بهتری برای این وزارتخانه وجود داشت. برخی عنوان میکنند این انتخاب به دلیل این بوده که در هفتههای اخیر اعترضاتی در کشور وجود داشته و ممکن است در آینده نیز ادامه داشته باشد. با این وجود من چنین دیدگاهی ندارم و معتقدم آقای رئیسی در انتخاب آقای وحیدی نیت نظامیگری نداشته است. هر چند حضور یک نظامی در رأس وزارت کشور القاکننده تابلوی نظامیگری است. وضعیت وزارت کشور به شکلی است که اگر یک نیروی سیاسی را نیز معرفی میکردند در مواقع لازم میتوانست از نیروی نظامیو امنیتی استفاده کند.
سهمخواهی گروههـــــای مختلفی اصولگرایی در انتخاب اعضای کابینه چه نقشی داشت؟ آیا سهمخواهی طیفهای مختلف اصولگرایی این اجازه را به آقای رئیسی داده است که گزینههای مورد نظر خود را معرفی کند؟
هنوز برای ما مشخص نیست که آقای رئیسی قصد داشتند در انتخاب افراد کابینه از چه رویکردی استفاده کنند. با این وجود به نظر میرسد سهمخواهیها در انتخاب اعضای کابینه تاثیر داشته و برخی از اعضای معرفیشده سهم گروههایی از جریان اصولگرایی بودهاند. آقای رئیسی نیز واکنشی نسبت به سهمخواهی نداشته و به همین دلیل مشخص نیست آیا ایشان در واقع گزینههای مورد نظر خود را به عنوان اعضای کابینه معرفی کردهاند یا شرایط به شکل دیگری رقم خورده است. در ظاهر چنین به نظر میرسد که سهمخواهی در زمینه کابینه آقای رئیسی رخ داده است.
اصولگرایان عنوان میکنند کابینه معرفیشده نسبت به کابینه گذشته7 سال جوانتر شده است. آیا جوانترشدن کابینه تنها مربوط به کاهش سن اعضای کابینه است؟
جوانتر شدن اعضای کابینه تنها به سن نیست؛ بلکه کیفیت و کارآیی افرادی هم که انتخاب شدهاند، مهم است. این احتمال وجود دارد که افرادی سن بیشتری نیز داشته باشند اما از تجربه و توانایی بیشتری نسبت به افراد حاضر برخوردار باشند. آن چیزی که دارای اهمیت است کیفیت مدیریت افراد است؛ نه سن آنها. اگر هشت سال گذشته را از سن اعضای کابینه آقای روحانی کسر کنیم اعضای کابینه گذشته نیز در چنین سنی کار خود را آغاز کردهاند. موضوع جوانترشدن اعضای کابینه دارای اهمیت است اما برخی از آن به عنوان چماق استفاده میکنند تا مدیریت باتجربه را بکوبند. بنده افرادی را میشناسم که در 70سالگی هستند اما به اندازه یک جوان 30 ساله کارآیی و توانمندی دارند. به همین دلیل نمیتوان کارآیی یک کابینه را زیاد به موضوع سنو سال گره زد؛ بلکه باید کارآیی و توانایی افراد را ملاک قضاوت قرار داد.
مهمترین چالشهای دولت رئیسی در کوتاهمدت کنترل بحران کرونا و همچنین مدیریت بحران آب خواهد بود. اگر آقای رئیسی بتواند این بحرانها را بهخوبی مدیریت کند میتوان نسبت به حل مشکلات کشور نیز خوشبین بود. این در حالی است که مهمترین چالش دولت در بلندمدت مدیریت منابع سرزمینی کشور خواهد بود که دولت آینده باید نسبت به آن اهتمام جدی داشته باشد.